یادداشت داود ادیب، رییس اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران:

فرارنخبگان ، سرمایه اجتماعی که باید مراقبش بود

 
 
داوود ادیب، رییس اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران

رییس اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران در یادداشتی نوشت: «دولت امارات در جدیدترین اقدام خود در جهت جذب نیروهای متخصص ، ویزای طلایی بلندمدت را تصویب نموده و این ویزا را به دو صورت ۵ ساله و ۱۰ ساله صادر می نماید و به دانشمندان ، دانشجویان نخبه ، سرمایه‌گذاران و کارآفرینان اجازه اقامت در دبی یا دیگر شهرهای امارات را می‌دهد.»

به گزارش روابط عمومی اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نرم افزار به نقل از اتحادیه صادرکنندگان صنعت مخابرات ایران، داوود ادیب در ادامه یادداشت خود آورده است: در این برنامه ، محققین، مخترعین، دانشجویان نخبه ، پزشکان، مهندسین الکترونیک ، تکنولوژی، مهندسین کامپیوتر، برنامه‌نویسان، متخصصین هوش مصنوعی و افرادی که در زمینه داده‌های کلان فعالیت می‌کنند اولویت داشته و در ابتدای لیست این نوع ویزا ها قرار گرفته و می‌توانند برای دریافت ویزای طلایی دبی اقدام نمایند. فرد متقاضی با دریافت ویزای نخبگان امارات اقامت ۱۰ ساله این کشور را به دست آورده و می‌تواند به همراه خانواده خود در امارات زندگی کند.

این اقدام دولت امارات گر چه در ظاهر به منظور جذب متخصصین و استعدادهای طلایی و پرورش آن‌ها صورت گرفته و جزو اهداف بلندمدت این کشور به حساب می آید ولیکن در مدت زمان کوتاهی می تواند اثرات مخربی را در کشورمان چه در ابعاد دانشی و چه ابعاد امنیتی از خود به به جای بگذارد .

عصر امروز با سه عنصر پیچیده ی دانش ، انسان و ماشین به عنوان سه عامل تعین کننده مناسبات سیاسی و اقتصادی حاکم بر جهان ، نقش و نگار تازه ای را پیدا نموده است . رقابت کشورها در اختیار گرفتن این سه عنصر در عصر هزاره سوم که مصادف با انقلاب صنعتی پنجم می باشد ، تلاش آن ها را در استفاده از این ابزار ها در راستای تسخیر بدون جنگ کشورها و تصاحب منابع دیگر کشورها ، سمت و سوی دیگری داده و جنگ بین کشورها در به دست آوردن منابع زمینی و زیر زمینی مد نظر را در میدان های دیگری به غیر از میدان های جنگ بدون هیچ گونه تلفات کشانیده است .

انسان امروز به جهت پتانسیل های بالا در ارزش افزایی ، قدرت باور نکردنی یادگیری و نقش غیر قابل او در خلق ماشین های مبتنی بر هوش مصنوعی، ربات ها و ابزارهای پیشرفته ، آن چنان ارزشی را به دست آورده است که قدرت های بزرگ دنیا امروزه هوشیارانه متوجه این موضوع می باشند که با جذب نخبه و بک متخصص می توانند صدها فرصت شغلی در کشورشان ایجاد نموده و حتی اهداف سیاسی و امنیتی و نظامی مد نظر و پشت پرده خود را به شکلی که می خواهند عملیاتی نمایند .

بدیهی است که این گونه اقدامات آشکار و به ظاهر مدرن در راستای جذب نخبگان ، قدمت تاریخی و طولانی در دولت های استعماری داشته و نهایتا این گونه روش‌ها غالبا به گسترش استعمار پنهان منجر گردیده است .

آشکار است که این گونه حرکات در سال های اخیر دامنه خود را وسعت بخشیده و از حالت پنهان به آشکار تبدیل گردیده است . سندی که در حوزه ورود به حوزه نخبگان در سال ۲۰۱۵ توسط دشمنان قسم خورده کشورمان منتشر می گردد در بخشی از این سند آمده است: ما در حال به دست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط با جوانان جهان، شناسایی رهبران آینده در دولت، کسب و کار و جامعه مدنی، اتصال آنها به یکدیگر و مهارتهای مورد نیازشان برای رشد کردن هستیم.

امروز باید دولتمردان ما هوشیار باشند که با خروج هر نخبه از کشور ، حجم بالایی ازسرمایه های دانشی سرمایه گذاری شده در طول ده ها سال که همراه با هزینه های قابل توجه برای هر نفر بوده است ، از کشور خارج خواهد شد. امروز اگر در خصوص طرح صیانت از شبکه مجازی اقدامات غیر عقلایی گرفته شود با دشمنانمان در خروج و فرار مغزهایمان همراهی نموده ایم .
امروزه ، در ادبیات مدیریتی و دانشگاهی کشورهای توسعه یافته چیزی به نام منابع انسانی و یا Human resource وجود ندارد و ما با کلمه ای به نام Human capital روبرو هستیم وسرمايه اجتماعی به عنوان يک دارایی نامشهود ، مورد توجه تمامی دولت های مترقی و اندیشمندان قرارگرفته است . بخش اعظم توسعه و تحول کشورهای توسعه یافته متاثر و نشات گرفته از عنصر سرمایه اجتماعی می باشد و بدیهی است که کشورها و جوامعی که اهمیت این موضوع را درک نموده اند و بستر مناسبی را برای اندیشمندان و نخبگان خود فراهم آورده اند از دستاوردهای توسعه ای و رفاه بالاتری برخوردار بوده اند.

دولت می بایست از طریـق بستــر سازی و اعتماد سازی به تولید سرمایه اجتماعی و روح مشارکت کمک نماید تا متخصصین این کشور به جای فرار از کشور به عنوان سربازان اقتصادی کشور انجام وظیفه نمایند و ضمن حمایت از اندیشمندان و صنعتگران و استفاده از آنها در برنامه های راهبردی ، بستر های توسعه و حرکت به سمت اقتصاد پویا و در حال رشد را مهیا سازند.

جان کلام این که افزایش سطح اعتماد بین دولت و آحاد جامعه و درک صحیح دولت از نیازها و حقوق اولیه و حفظ کرامت انسانی مردم ، سطح وفاداری مردم را افزایش خواهد داد و این موضوع ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با سرمایه اجتماعی داشته و هر چه شعاع اعتماد در گروه اجتماعی متشکل از طیف های مختلف گسترده تر گردد، سرمایه اجتماعی نیز افزایش یافته و به تبع آن میزان همکاری و اعتماد متقابل به دولتنردان کشور، افزایش خواهد یافت.

ما نباید این موضوع را فراموش کنیم که در چند دهه گذشته ، محور توسعه و رشد در تمامی کشورهای توسعه یافته ، از سرمايه فيزيكي به سرمايه انساني و سپس به سرمايه اجتماعي تغيير جهت یافته و در عصر حاضر هیچ کشوری نمی تواند بدون تکیه بر سرمایه اجتماعی خود حکومت داری نماید.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی

جستجو

بریده جراید

وب لینک ها

گالری تصاویر

تبلیغات

ورود اعضا

JoomShaper